دوشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۷

Why do I love you?

Photo by: Farid Salemi


Sometimes at night, when I look to the sky

I start thinking of you and then ask myself, why

?Why do I love you

I think and smile,because I know the list could run on for miles

The whisper of your voice, the warmth of your touch

so many little things that make me love you so much

The way you support me, and help with my emotions

the way that you care and show such devotion

The way that your kiss, fills me with desire

and how you hold me with the warmth of a blazing fire

The way your eyes shine when you look at me

lost with you forever is were I want to be

The way that I feel when you're by my side

a sense of completion and overflowing pride

The dreams that I dream, that all involve you

the possibilities I see and the things we can do

How you finish the puzzle that lies inside my heart

how that deep in my soul, you are the most important part

I could go on for days, telling of what I feel

but all you really must know is my love for you is real

دوشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۷

عوض تو من نیایم که به هیچ کس نمانی

Photo by: Peter Lv

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که به دوستان یکدل سر دست برفشانی

دلم از تو چون نرنجد که به وهم در نگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکر دهانی

نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی

عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجبست اگر نسوزم چو بر آتشم نشانی

دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی

نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی

تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری
عوض تو من نیایم که به هیچ کس نمانی

مده ای رفیق پندم که به کار درنبندم
تو میان ما ندانی که چه می رود نهانی

مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم
خبرش بگو که جانم بدهم به مژدگانی

بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون
اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی

دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد
نه به وصل می رسانی نه به قتل می رهانی