سهشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۸
حالا دیگر دیر است
راستی هيچ میدانی
من در غيبت پُر سوالِ تو
چقدر ترانه سرودم؟
چقدر ستاره نشاندم؟
چقدر نامه نوشتم که حتی يکی خط ساده هم به مقصد نرسيد؟
رسيد،
اما وقتی که ديگر
هيچ کسی در خاموشیِ خانه
خوابِ بازآمدنِ مسافرِ خويش را نمیديد.
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)