دوشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۴

حروف


میل مرگی عجیب در من است
مثل شباهت سین به اصوات سادگی
مثل شباهت زندگی به نون والقلم ... والکاف
مثل شباهت پروانه و پری
مثل شباهت عشق به حرف عین، به حرف شین، به حرف قاف؛
!یا بازی واژه با معنا، چه می دانم
:هر چه هست، همین است
از همه گریزانم، از این همه همهمه گریزانم
دیگر سر هیچ بازاری نخواهم رفت
دیگر برای هیچ کسی آواز نخواهم خواند
ـ تا زنده ایم، نگرانیم
وقتی هم که می میریم
باز چشمهامان یک سو را می نگرند ـ
اما ای کاش میان آن همه شد آمد شب و روز
ما راه خود را می رفتیم
تو سوی من بودی و من سوسوی تو بودم
اصلاً به کسی چه مربوط
که من بالای خواب دریا گریسته ام
یا در گمان کودکی از خواب گریه ها!؟
به ارواح خاک زنی گمنام در مشرق آسمان، قسم
من از این همه گریزانم، از این همه همهمه گریزانم