سه‌شنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۴

یه نگاهِ ساده

بعضی وقتا یه نگاه ساده
می سازه از یک نفر عاشقی دلداده، شاعری آواره، عاشقی بیچاره
بعد از اون تیکه نگاه
انگار افتادم تو چاه
بیخود از خود شد و رفت
اون جوون سر به راه
نه میشه ازش نوشت
نه میشه ازش گذشت
نه میون جَمعِ و
نه توی خلوتِ دشت
از همون لحظه نگاه
دل من، شدی رفیق نیمه راه
یادته قول داده بودی دیگه از من دور نشی
چشاتو واکن دلم، قول داده بودی کور نشی
دیگه لجبازی نکن دلکم
اینقده با این تن پیر بازی نکن
انگار هیچی ندیدی، بگذار و بگذر دل من
از ما گفتن، یه روزی می میری آخر دل من
نه تو اولین بودی نه آخرین، تو عاشقی
می دونم حقّم داری، مونده درونت عاشقی
تورو جون هر کسی که دوست داری
دیگه دست بردار از این قصه عشق
تو کجا و عشق کجا
نداری طاقت عشق
با نگاهت ای دلم
کاری دادی به دست ما
چشم من خوب می پیچونی
این دل سر مست مارو
به ارواح خاک این دلم قسم
بذا تا که بی کسم
نمی دم این دل مرده رو به چشم
تا که زندش کنه و
باز بگیره بونه عشق