دوشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۴

خورشیدُ ور دار و بیا


امروز دم دمای صبح و در حسرت با تو بودن، کنار ساحل گُلد کوست، منتظر طلوع خورشید بودم ... اما خورشید هم بی تو، بی رمق تر از همیشه بر من می تابید