یکشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۴

از هر چه گفتن بوسه


يک صبحِ زود يک صبحِ قشنگ خواهيم رفت
همان طرف‌های دورِ آشنا خواهيم رفت
می‌گويند آنجا کوچه‌هايی دارد عجيب
!غرقِ نور و سلام و تبسم وُ هر چه شما بخواهيد
می‌گويند آنجا نسترن‌ها نماز می‌خوانند
آب، اهل آوازِ رفتن است
و ملايکی بی‌سوال
،پياله‌های پُر از می را
بر چينه‌های ستاره چيده‌اند
هوا خوش است و کلمات، همه‌ی کلمات
!از هر چه گفتنِ بوسه آزادند