جمعه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۵

!عشق آن حدیث نیست که از دل برون شود


... فغان از این خوابهای بی تعبیر
... فریاد از این خنده های بی رؤیا
!پناه بر خدا
... خاطره روزهای بی بازگشت من
!من هنوز هم دلم برای لحظه های خوش آن روزهای بی بازگشت می تپد
،هنوز هم آهنگ باران و موسیقی تکراریه آن روزها
- که با تو برایم دلنشین بود -
... از دغدغه های این ایام ملال آور می کاهد
...
...
!بیراهه نرو
!با توام
!ای همه عمر من
... آخ اگر بدانی چقدر دلتنگ طعم بوسه های مستانه ات هستم