چهارشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۵

!چه بی برگ و بال پیر می شوم



... ظهر پنجشنبه
روزنامه ای که بارها خواندمش تا این این دقایق تنهایی سریعتر گم شوند
!و تو دیگر در کنارم نیستی
×××
!آه ای ظهرهای پنجشنبه های انتظار
... که در گذرگاه زمان شما دیگر ناپیدا
×××
... خاطرات روزهای بی بازگشت من ...
×××
،در انتظار معجزه ای عظیم
... چشم هایم هنوز به راه توست