پنجشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۵

شمایل تو بدیدم، نه عقل ماند و نه هوشم



،دست هایت سرچشمه مهربانیست
،چشم هایت معجزه زندگی
... و اندامت آرامگاه دغدغه های بی پایان من
!گیلاس مشروب تو را می خواهم
×××
... خاطرات روزهای بی بازگشت من ...
×××
،آیا دیدار دوباره آن روزها
آرزوی محال من است؟