دوشنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۸۶

خاطره


Photo by: Sascha Hüttenhain


،غريب آمدی و آشنا رفتی

!اما من که خوب می‌شناسَمَت ری‌را

،من بارها

... تو را بارها در انتهای رويايی غريب ديده بودم

،تو را در خانه، در خوابِ آب، در خيابان

در انعکاسِ‌ رُخسارِ دختران ماه

در صفِ خاموشِ مردمان، اتوبوس، ايستگاه و

... سايه‌سارِ مه‌آلود آسمان
.
!چه احترام غريبی دارد اين خواب، اين خاطره، اين هم ديده که دريا ... ری‌را