------
.
!سلام
.
حال همه ما خوب است
.
،ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور
.
!که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگويند
.
،با اين همه عمری اگر باقی بود
.
،طوری از کنارِ زندگی میگذرم
.
که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و
.
!نه اين دلِ ناماندگارِ بیدرمان
.
:تا يادم نرفته است بنويسم
.
،حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
.
میدانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه باز نيامدن است
.
،اما تو لااقل
.
،حتی هر وهله
.
،گاهی
.
،هر از گاهی
.
!ببين انعکاس تبسم رؤيا شبيه شمايل شقايق نيست
.
،راستی خبرت بدهم خواب ديدهام خانه ای خريدهام
.
!بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیديوار ... هی بخند
.
بیپرده بگويمت: چيزی نمانده است
.
من چهل ساله خواهم شد
.
فردا را به فال نيک خواهم گرفت
.
دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سپيد
.
... از فرازِ کوچه ما میگذرد
.
... باد بوی نامهای کسان من میدهد
.
يادت میآيد رفته بودی خبر از آرامش آسمان بياوری؟
.
،نه ریرا جان! نامهام بايد کوتاه باشد
.
،ساده باشد
.
... بی حرفی از ابهام و آينه
.
:از نو برايت مینويسم
.
!حال همه ما خوب است اما تو باور نکن
.
------
------
------
هنوز هم غریب ترین چهره، چهره ایست که در آینه می بینم ... ا
.
۲۲فروردین۱۳۸۶