جمعه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۶

گفتگوي من و نازي زير چتر

Photo by: Petek Arici
نازي : بيا زير چتر من كه بارون خيست نكنه

مي گم كه خلي قشنگه كه بشر تونسته آتيشو كشف بكنه و

قشنگتر اينه كه يادگرفته گوجه را تو تابه ها سرخ كنه و بعد بخوره راسي راسي؟

يه روزي اگه گوجه هيچ كجا پيدانشه اون وقت بشر چكار كنه ؟

من : هيچي نازي دانشمندا تز مي دن تا تابه ها را بخوريم

وقتي آهنا همه تموم بشه اون وقت بشر لباسارو مي كنه و

!با هلهله از روي آتيش مي پره

نازي : دوربين لوبيتل مهريه مو اگه با هم بخوريم

هلهله هاي من وتو چطوري ثبت مي شه؟

!من : عشق من آب ها لنز مورب دارند آدمو واروونه ثبتش مي كنند

عكسمون تو آب بركه تا قيامت مي مونه

نازي : رنگي يا سياه سفيد ؟

!من : من سياه و تو سفيد

نازي : آتيش چي ؟

تو آبا خاموش نمي شن آتيشا؟

من : نمي دونم والله چتر رو بدش به من

نازي : اون كسي كه چتر رو ساخت عاشق بود؟

!من : نه عزيز دل من، آدم بود