دوشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۴

اولین نظر

،سلام
!امروز که اومدم تو وبلاگ تازه فهمیدم چرا همه وبلاگیا دوست دارن از نظرات دیگران هم مطلع بشن
آقا چه چقدر خوب بود، وقتی امروز دیدم کاوه عزیزم اولین کسیه که برام پیام گذاشته، از مهین مهربونم ممنونم به خاطر شعر زیبایی که برام گذاشته
این پیام ها واقعاً قوت قلب به آدم میده
راستی گفتم کاوه یاد وبلاگ قشنگ "کاوه و عسل" افتادم. آقا هر وقت احساس کردین از دوز و کلک و روزمرگی های زندگی کلافه هستین یه سری به وبلاگ سطرهای پنهانی بزنین
satrhaye-penhan.blogspot.com
خوب از امروز سعی می کنم به جز شعر چیزای دیگه هم بنویسم. اول از همه می خوام از هوای اینجا بگم. آقا یَک بویه شمالی اینجا میاد که نگو. اصلاً آدمو میبره تو خاطراتش. به خصوص صبح ها. رطوبتم که دیگه نگو. جای شما خالی از دیروز هم برنامه استخر رفتن رو هم راه انداختیمو دیگه به قول یکی از دوستام حالی به حولی
راستی می خوام یه ذره پامو بذارم اونورِ خط قرمز و یه ذره راجع به دخترای استرالیا بگم! بابا این رفقا ماروبیچاره کردن از بس راجع به دخترای استرالیایی از من پرسیدن. بابا به پیر به پیغمبر ما ایرانیا فقط ایرانی پسندیم! بابا یارو دو متر قدشه. از تراکم کک و مکشون هم فقط اینو بگم که اینقدر کک و مک دارن که آدمو یاد پلنگ میندازن
اما از وزنشون بگم . من یه دوستِ خوب تو ایران دارم که بهش می گم مامان! این مامان که اتفاقاً میگن همکار و همسن منم بوده، یه ذره اضافه وزن داره. البته فقط یه ذره ها یه چیزی حول و حوش صد کیلو! اما همین مامانِ ما اگه بیاد اینجا میشه مانکن ! دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
بابا پس تورو خدا بیخیال این گُنده بَکا بشین. بخدا یه تار موی ایرانیا (پسر یا دختر) می ارزه به سر تا پای این اجنبیا
شاد باشین