دوشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۴

بچرخانم بر حول این مدار

!زیبا
،هوای حوصله ابریست
چشمی از عشق ببخشایم
،تا رود آفتاب
بشوید دلتنگیه مرا؛
زیبا! هنوز عشق در حول و حوش چشم تو می چرخد
از من مگیر چشم
دست مرا بگیر و کوچه های محبت را با من بگرد
یادم بده چگونه بخوانم تا عشق در تمامی دلها معنا شود
یادم بده چگونه نگاهت کنم که طری بالایت در تند باد عشق نلرزد
زیبا! آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را احساس می کنم
آنگونه عاشقم که نیستان را یکجا هوای زمزمه دارم
آنگونه عاشقم که هر نفسم، شعر است
زیبا چشم تو شعر، چشم تو شاعر است
من، دزد شعرهای چشم تو هستم
زیبا! کنارِ حوصله ام بنشین
بنشین و مرا به شطّ غزل بنشان
بنشان مرا به منظره عشق
بنشان مرا به منظره باران
بنشان مرا به منظره رویش
من سبــــز می شوم
زیبا ستاره های کلامت را در لحظه های ساکتِ عاشق، بر من ببار
بر من ببار تا که برویَم بهاروار
...چشم از تو بود و عشق
بچرخانم بر حول این مدار