پنجشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۴

سوته دلان




جاتون خالی دیروز بعد از مدت ها فیلم سوته دلان رو دیدم. خیلی چسبید. به خصوص که وسط امتحاناتمم بود و خودتون بهتر می دونین که این جور مواقع هر کاری غیر از درس خوندن حال می ده. مدت ها بود که دیالوگا و مونولوگای این فیلم تو ذهنم بود. واسه همینم موقعی که داشتم فیلمو می دیدم یه جاهائیشو نوشتم که اینجا بذارم ...!؟
********************
... دروغ گو دشمن خداست
!آخ چقدر دشمن داری خدا
دوستاتم که ماییم ... یه مشت عاجزِ علیلِ ناقص عقل؛ که در حقشون دشمنی کردی !؟
********************
!... ماشالله تون باشه خاله، بیایین .... اِاِاِاِ
... اومدم خاله
!یه بار نشد ما به منبر سید آقا جمال برسیم والا
...
التماس دعا! خوش به سعادتتون که میرین روضه
جاتون وسطِ بهشته
!ما که دنیامون شده آخرت یزید
کیه مارو ببره روضه؟
...
مجید آقا تورو چه به روضه!؟
!روضه خودتی
!گریه کن نداری، و اِلا خودت مصیبتی
!دلت کربلاست
!ماچِت کنم؟ ماچِت می کنما
...
داداش حبیب اهل روضه نیست، فقط سر خاک آقام دستمال گرفته بود تو دستش، می زد تو پیشونیش
!شب چهلَم، عینک زده بود، چشاشو کسی نبینه، گریه کرده
... بعدِ آقامم نشست پای روضه منو، غم منو خورد! منِ بد بختِ سر سخت
...
!خُب ... چشمی تر کردیم
... ثوابش؟
... آره خُب
!به حساب داداش حبیبم که اهل روضه نیست
داداش حبیب گفته: از این شب جمعه، شب جمعه خودشون که دوشنبه منه، اهل خونه که می رن روضه، یکی میاد خونه رو بِپّاد!؟
!خونه پا زنه
... عاشقیت
!هیچ کی خونه نیست، الا من و اون و خدا
!خدام که نرو نیست با عاشقیت
...
!اویــــــــــــــــــی ... کُمبزه
!غیض نکن! تو هم یه سری تو سرا
... هه هه هه
ماچِت کنم؟ ماچِت کنم؟ ماچِت می کنما!؟
روحت شاد علی آقای حاتمی