پنجشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۴

!امشبم تنهام


،دیشب رو با حسرتِ احساسِ دست مهربونت روی صورتم
،برای نوازشِ بغضِ سنگینِ جاری روی گونه هام
به صبح رسوندم؛
،امشب هم نیازمند توام
!ولی جز حسِ یک حسرتِ تکراری، هیچ همدمی ندارم