یکشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۵

!من امشب آمدستم وام بگذارم

عکس از خبرگزاری مهر

اپیزود اول؛
خوب اولین چیزی که می خوام بگم اینه که خیلی دلم برای اینجا تنگ شده بود! البته هر چند روز یه بار یه سری به اینجا می زدم ولی می دونستم که اگر بخوام بنویسم از خیلی از کارهام عقب می افتم
***
اپیزود دوم؛
رؤیای جام جهانی خیلی زودتر و فجیع تر از اون چیزی که فکرشو می کردم برای ایران تموم شد. هر چند که معتقدم در بازی با مکزیک می تونستیم با مساوی بازی رو تموم کنیم ولی اشتباهات آماتوریِ حرفه ای های ما نذاشت! در مورد بازیه دیشب با پرتغال هم خودمون بودیم، نه بیشتر و نه کمتر. ضمن این که مثلاً قرار پوست پرتغال رو بکنیم ولی به جاش پوست صورت فیگو رو کندیم! اما در کل مسائلی برای من روشن شد که الان می خوام بگم؛
اول: یه جورایی ضعیف ترین تیم این دوره از نظر تاکتیکی و بدنی هستیم
دوم: این که خدا از اونایی که نصب این تلویزیون های غول پیکر رو تو استادیوم ها باب کردن نگذره. تو بازی دیروز از مربیمون گرفته تا بازیکنا همه اسیر دیدن تصور خودشون در کنار فیگو توی تلویزیون بودن! برانکو تا دید دارن نشونش می دن الکی پاشد چهار تا داد و بیداد کرد که یعنی آره ما هم آدمیم! میرزاپور هم که موقع پنالتی در حالیکه به عادت ایرانی بودنش داشت با داور سر پنالتی بحث می کرد، نگاهش زیر چشمی به دوربین بود
سوم: این که هنوز یاد نگرفتیم که اگر حتی ستاره بازی هستیم باید تابع نظر مربی باشیم. با تو هستم آقای کریمی. تیممون عقبه. تابلوی تعویض شماره تورو نشون می ده و تو با عصبانیت - به هر دلیل - اما بسیار آروم میایی بیرون از زمین. هم وقت رو از بین می بری هم اعصاب بقیه رو خورد می کنی
چهارم: دیگه خیلی مهم نیست که با آنگولا چه جوری بازی کنیم، اما مهمه که بدونیم نه در این ورزش گروهی و نه در بسیاری از کارهای گروهیه دیگه، هیچوقت نمی تونیم موفق باشیم. چون همدیگرو قبول نداریم
پنجم: به سان کشورهای عرب و نه صاحب سبک در فوتبال با یک برد می ریم تو آسمونا و با یه باخت تو کما. بعد از باخت از رئیس فدراسیون گرفته تا سر مربی و دار و دستش همه باید عوض بشن. اما تا حالا به این فکر کردین که چند سال با هر سر مربی که اومده و رفته مربی تیم ملی ایران یک نفر بوده؟ آقای فرکی که می دونم پشتش مثل خیلی های دیگه که بی جهت توی تیم ملی هستن، گرمه باز هم ککش نخواهد گزید که کی می ره و کی میاد. چون او خواهد بود
ششم ... هفتم ... فایده نداره هر چی من بگم، هر چی تو بگی، هر چی همه بگن. چون تصمیم گیرنده ها ما نیستیم. مگه نه؟
***
اپیزود سوم؛
از این به بعد بازیای جام جهانی رو با خیال راحت می بینیم. بدون درد و خونریزی! حالا برم سراغ پیش بینی ها؛
گروه اول: همون طور که گفتم آلمان ها همیشه در بدترین شرایط هم در جام جهانی نتایج خوبی کسب می کنن. بعد هم این که لهستان که فکر می کردم شگفتی ساز این گروه باشه شگفتی ساز شد ولی از یه جهت دیگه
گروه دوم: انگلیس اصلاً چنگی به دل نمی زنه. مثل دوره های گذشته ولی همین طوری یواش یواش میاد بالا. سوئد هم که جزء تیم های محبوب منه خیلی سخت گل میزنه. یه جورایی آدمو روانی می کنه تا یه گل بزنه
!گروه سوم: یک کلمه و دیگر هیچ: آرژانتین
گروه چهارم: اگر پرتغال از مرحله بعد صعود کنه جای تعجب خواهد داشت - با توجه به بازی مقابل آرژانتین یا هلند - و تیم دوم این گروه هم، همچنین
گروه پنجم: خیلی گروه پیچیده ای شده ولی هیچ کدوم از تیم های این گروه سر حال نیستن
گروه شش: استرالیا تو بازی اول شاهکار کرد. برزیل نیمه دوم بازی با کرواسی یه جورایی رفته بود تو قوطی و رونالدو هم به قول خان داداش روی علی دایی رو سفید کرد
گروه هفتم: مشکل فرانسه هم مثل انگیلسه. بازیکنا همه در سطح جهانی. اما تیم چی؟
گروه هشتم: اسپانیا با این که هیچ وقت توی جام جهانی نتونسته نتیجه جالبی بگیره، اما این دفعه شاید اوضاعش یکم بهتر باشه. ولی کاشکی اوکراین این دو تا تیم عرب رو ببره که اقلاً تو مرحله بعد نباشن. بابا شوچنکو تو یه کاری بکن آخه
***
اپیزود چهارم؛
جای شما خالی چند روز پیش در مسیر بریزبین به گلدکوست یه بنز دیدم. هنوز که هنوزه یادش که می افتم دچار رعشه می شم. این عکسشه، این و این مشخصات فنیشه و این هم قیمت پایه اش به دلار استرالیا که حدودا میشه سیصد و بیست میلیون تومان. آخیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــش چه ارزون ... می خرم برات
***
اپیزود پنجم؛
یادتونه راجع به نسبیت ازتون سوال کرده بودم؟ ممنون از این که اهمیت دادین و نظرتونو گفتین. حالا چیزی که من بهش رسیدم اینه؛
نسبیت چیزیه ساخته بشر و ایراد کار این جاست که بخواهیم از نسبیت ها مطلقیت بسازیم، مثل دین! اما مطلق بودن برای چیزهای تکامل ناپذیر، فنا ناپذیر و صد البته خارج از علم ماست که می تونه بد مطلق یا خوب مطلق باشه. مثال دارم برای همشون؛
دوستی در تشریح مطلقیت از دروغ گفتن نام برده. سوال اینجاست که اگر دروغ گفتن بد مطلقه پس چرا وقتی یک بچه مثلاً شش یا هفت ساله راجع به مسایل مربوط به جنسیت یا راحت تر بگم سکس سوال می کنه باید دروغ بشنوه؟ اگه دروغ بد مطلقه پس نباید بیان بشه و اگر دروغ گفتن مثلاً در اون شرایط بهتر از گفتن واقعیته پس دروغ هم دچار نسبیت می شه. مگه نه؟
و تکامل انسان. همون دوست عزیز از تکامل انسان و مطلق بودنش مثال زده. تکامل انسان اگر مطلق باشه باید تعریف واحد داشته باشه. به نظر شما داره؟ یا تکامل انسان هم مثل خیلی چیزهای دیگه وابسته و گرفتار رفتارها و باورهای انسانیه؟ تکامل از دیدگاه یک مسلمان چیه؟ آیا با تکامل از دیدگاه یه زرتشتی یکسانه؟ اگر هست پس چرا دو انسان کامل مسلمان و زرتشتی همدیگرو قبول ندارن؟ دارن؟
اگر کسی می تونه برای من یک مثال از مطلق بودن عوامل انسان ساز، و نه عناصر انسان ساز، بیاره واقعاً ممنون می شم
بعد این که مطلق بودن چیه؟ مطلق بودن یعنی همیشه و تحت تمام شرایط یک روند حفظ بشه، درسته؟ مثل پیدایش روز در پی شب. مثل زمین. مثل غریزه. مثل نفس کشیدن و مثل خیلی پدیده های دیگه که دقیقاً به خاطر همین مطلق بودنشون برای ما عادی می شن و از نظرها پنهان. چون همیشه هستند و تغییر ناپذیرند
نمی دونم این تعاریفی که من برای خودم پیدا کردم تا چه مورد قبول شماست. خوشحال می شم اگر باز هم نظرتونو راجع به این مسأله بدونم
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
!پاورقی1: نمی دونم چرا چند وقته نمی تونم عکس آپلود کنم
پاورقی2: قول می دم نوشته بعدی رو زود بنویسم. و بازهم قول می دم که تحت هر شرایطی نوشته بعدی اختصاص به شعر داشته باشه
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
!پاورقی3: بالاخره یک عکس آپلود شد