تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کادمیزاده نباشد به چنین زیبایی
×××
راست خواهی نه حلالست که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
راست خواهی نه حلالست که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
×××
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
نتواند که کند دعوی همبالایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
نتواند که کند دعوی همبالایی
×××
در سراپای وجودت هنری نیست که نیست
عیبت آنست که بر بنده نمیبخشایی
در سراپای وجودت هنری نیست که نیست
عیبت آنست که بر بنده نمیبخشایی
×××
به خدا بر تو که خون من بیچاره مریز
که من آن قدر ندارم که تو دست آلایی
به خدا بر تو که خون من بیچاره مریز
که من آن قدر ندارم که تو دست آلایی
×××
بی رُخت چشم ندارم که جهانی بینم
به دو چشمت که ز چشمم مرو ای بینایی
بی رُخت چشم ندارم که جهانی بینم
به دو چشمت که ز چشمم مرو ای بینایی
×××
نه مرا حسرت جاست و نه اندیشه مال
همه اسباب مهیاست تو در میبایی
نه مرا حسرت جاست و نه اندیشه مال
همه اسباب مهیاست تو در میبایی
×××
بر من از دست تو چندان که جفا میآید
خوشتر و خوبتر اندر نظرم میآیی
بر من از دست تو چندان که جفا میآید
خوشتر و خوبتر اندر نظرم میآیی
×××
دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست
چاره بعد از تو ندانیم بجز تنهایی
دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست
چاره بعد از تو ندانیم بجز تنهایی
×××
ور به خواری ز در خویش برانی ما را
همچنان شکر کنیمت که عزیز مایی
ور به خواری ز در خویش برانی ما را
همچنان شکر کنیمت که عزیز مایی
×××
من از این در به جفا روی نخواهم پیچید
گر ببندی تو به روی من و گر بگشایی
من از این در به جفا روی نخواهم پیچید
گر ببندی تو به روی من و گر بگشایی
×××
چه کند داعی دولت که قبولش نکنند
ما حریصیم به خدمت تو نمیفرمایی
چه کند داعی دولت که قبولش نکنند
ما حریصیم به خدمت تو نمیفرمایی
×××
سعدیا دختر انفاس تو بس دل ببرد
به چنین زیور معنی که تو میآرایی
سعدیا دختر انفاس تو بس دل ببرد
به چنین زیور معنی که تو میآرایی
×××
باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
لطف این باد ندارد که تو میپیمایی
باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
لطف این باد ندارد که تو میپیمایی