که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
~~~
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
~~~
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
~~~
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
~~~
بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
~~~
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
~~~
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
~~~
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان
~~~
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان