دوشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۶

!هی آوازت داده بودم بیا


می‌دانم

حالا سالهاست که ديگر هيچ نامه‌ای به مقصد نمی‌رسد

حالا همه می‌دانند که همه‌ ما يک ‌طوری غريب يک طوری ساده و دور

وابسته ديرسالِ بوسه و لبخند و علاقه‌ايم

چهارشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۸۶

آنچه گفتی غایت مطلوب بود

Photo By: Jerzy Katolik


آنچه کردی، آنچه گفتی غایت مطلوب بود
هر چه گفتی خوب گفتی، هر چه کردی خوب بود
.
من چرا در عشق اندیشم ز سنگ طعن غیر
آنکه مجنون بود اینش در جهان سرکوب بود
.
چند گویی قصه‌ ایوب و صبر او، بس است
بیش از این ما صبر نتوانیم، آن ایوب بود
.
بود از مجنون به لیلی لاف یکرنگی دروغ
در میان گر احتیاج قاصد و مکتوب بود
.
من نمی‌دانم که این عشق و محبت از کجاست؟
اینقدر دانم که میل از جانب مطلوب بود
.
این عجایب بین که یوسف داشت در زندان مصر
پای در زنجیر و جایش در دل یعقوب بود
.
وحشی این مژگان خون پالا که گرد غم گرفت
یاد آن روزی که در راه کسی جاروب بود
.

چهارشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۶

!بیا بگشای در ... دلتنگم


Photo by: Alessandro Fais

------


.

!سلام


.


حال همه‌ ما خوب است


.


،ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور


.


!که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند


.


،با اين همه عمری اگر باقی بود


.


،طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم


.


که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و


.


!نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان


.


:تا يادم نرفته است بنويسم


.


،حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود


.


می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ باز نيامدن است


.


،اما تو لااقل


.


،حتی هر وهله


.


،گاهی


.


،هر از گاهی


.


!ببين انعکاس تبسم رؤيا شبيه شمايل شقايق نيست


.


،راستی خبرت بدهم خواب ديده‌ام خانه ای خريده‌ام


.


!بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند


.


بی‌پرده بگويمت: چيزی نمانده است


.


من چهل ساله خواهم شد


.


فردا را به فال نيک خواهم گرفت


.


دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سپيد


.


... از فرازِ کوچه ما می‌گذرد


.


... باد بوی نامهای کسان من می‌دهد


.


يادت می‌آيد رفته بودی خبر از آرامش آسمان بياوری؟


.


،نه ری‌را جان! نامه‌ام بايد کوتاه باشد


.


،ساده باشد


.


... بی حرفی از ابهام و آينه


.


:از نو برايت می‌نويسم


.


!حال همه‌ ما خوب است اما تو باور نکن


.






هنوز هم غریب ترین چهره، چهره ایست که در آینه می بینم ... ا


.




۲۲فروردین۱۳۸۶

جمعه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۶

آقا شما در در آستانه 29 سالگی چه احساسی دارین؟!؟


تولد
تولد
تولدت مبارک
مبارک
مبارک
تولدت مبارک
* ببین تووبلاگت رو با ما ِشرکردی منم هی سوء استفاده میکنم
عسل و کاوه از نیم کره شمالی
--------------------
پا نوشت: عسل و کاوه عزیز خیلی خیلی خوشحالم کردین. نمی دونم از کجا شروع کنم! اول این که ببخشین که اینقدر دیر دارم واکنش نشون می دم! آخه اینجا یه تعطیلیه طولانی داریم که امروز (دوشنبه) روز آخرشه و من هم ترجیح داده بودم این چند روز رو دور از هیاهوی اینترنت باشم. خلاصه این که امروز اومدم و دیدم این تبریک دلنشین رو برام نوشتین. خیلی خوشحالم کردین دوستان خوب من. حالا اتفاقاً راجع به احساسی که پرسیده بودی یه خط نوشتم که چهارشنبه پستش می کنم. البته شما که به پشت صحنه اینجا دسترسی دارین می تونین زودتر هم بخونینش. در نهایت باز هم ممنون و یه بوس و کنار اینترنتی از اینجا تا ایشالا یه روزی ... خیلی زود ... دوباره همدیگر رو ببینیم. ا